مسیر قطارها

 

یک جمعه

 

ای آخرین ستاره ی چشم انتظارها

حلقه زدند دورِ نگاهت،مدارها

 

خورشیدی و تبلورِ نور زلالِ تو

سرسبز کرده وسعتِ آیینه زارها

 

ما شبنمیم و مِهرِ تو،مُهرِ قبول ماست

یک جرعه نور ریز به گوشه کنارها

 

تا شعله شعله عشق تو عیوق مان کند*

ما ذره ذره دور تو گردیم بارها

 

ما را عصای دستِ کلیمانه ات ببین

تا بشکند طلسم همه شبهِ مارها

 

یک جمعه در طراوت باران ظهور کن

یک جمعه محو کن همه گرد و غبارها

 

از این بعد،خیمه  ی آرامِ چشمتان

باشد قرارگاهِ دلِ بی قرارها

 

باید همه به سمت نگاهت سفر کنند

باید یکی شوند خطوط ِ قطارها



*عیوق:بلندترین ستاره و مشهور به ستاره ی آب

عرق شرم

اشکم همه شب تا به سحر میریزد

از چشمِ ترم ،خونِ جگر میریزد

از بنده نوازی و خطاپوشی توست

چشمم عرقِ شرم  اگر میریزد!



پانوشت۱:برگزیدگان کنگره شعر کلیم کاشانی را در اینجا ببینید

پانوشت2:برنامه شعر خوانی و گفتگوی من و جناب حمیدرضا نوری را  4شنبه در برنامه سیمای خانواده ساعت10تا12 مشاهده نمایید به مناسبت نیمه شعبان با بحث مهدویت

پانوشت3:در زیر ببینید:

گفتگو و شعر خوانی زوج شاعر آیینی"حمیدرضا نوری" و "عارفه دهقانی" با موضوع "مهدویت"

در برنامه سیمای خانواده-شبکه1

4شنبه 14تیر91

ادامه نوشته