نقد سه گانی

نقد سه گانی من در سایت فراخبر

عارفه دهقانی

خوانش یک سه‌گانی و چند نقد و نظر پیرامون آن: شعری زیبا و بی‌همتا یا ساده و معمولی؟!                 یادداشت دبیر صفحه؛ همچنان‌که در پیشانی این صفحه می‌خوانید، سه‌گانی سرایی درایران‌زمین سابقه‌ای مفصل و منفصل دارد. این قالب شعری به دلیل سادگی و سهل‌الالوصول بودن، از هزاران سال پیش در کشور ما مورد توجه شعرا و هنرمندان بوده‌است اما هجوم اعراب و اقبال عمومی اهل قلم به قوالب شعری عرب موجب...
 
 

خوانش یک سه‌گانی و چند نقد و نظر پیرامون آن:

شعری زیبا و بی‌همتا یا ساده و معمولی؟!

 

 

 

 

 

 

 

 

یادداشت دبیر صفحه؛

همچنان‌که در پیشانی این صفحه می‌خوانید، سه‌گانی سرایی درایران‌زمین سابقه‌ای مفصل و منفصل دارد. این قالب شعری به دلیل سادگی و سهل‌الالوصول بودن، از هزاران سال پیش در کشور ما مورد توجه شعرا و هنرمندان بوده‌است اما هجوم اعراب و اقبال عمومی اهل قلم به قوالب شعری عرب موجب شد تا قرن‌های مدید درحوزه‌ی ادبیات رسمی از قالب شعری سه‌گانی(خسروانی)، خبری نباشد. خوشبختانه با احیای مجددی که از سوی شادروان اخوان ثالث با سرودن نوخسروانی اتفاق افتاد،

زمینه برای توجه عمومی‌تر به آن فراهم شد. با مروری برآثارمنتشره‌ی شعرای ایرانی درسالیان اخیر، متوجه می‌شویم که امروزه حدودا بیش از 100 شاعر شناخته شده‌ دراین قالب طبع‌آزمایی می‌کنند. آنچه دراین صفحه می‌خوانید یک سه‌گانی است با عنوان پرواز؛ نمونه‌ای گویا از سه‌گانی امروز از دکتر عارفه دهقانی، شاعره‌ای که پیشتر نیز سه‌گانی‌های زیبایی او را خوانده و شنیده‌ایم. جمعی از سه‌گانی سراهای امروز پیرامون این سروده اظهار نظرکرده‌اند که خلاصه و ویراسته‌ی آن را تقدیم حضورتان می‌کنیم؛

 

پرواز

دکتر عارفه دهقانی

...................................

کودکی در دفترش طرح کبوتر زد؛

برگه‌ها بال کبوتر شد

دفترش پر زد!

................................

 

محسن نوزعیم

این سه‌گانی بسیار دلنشین است؛ با قافیه و ردیف یک و سه. از آنجا که "کودک" همیشه نماد پاکی و معصومیت است، شاعر با آوردن این واژه اول یک تلنگربه ذهن وارد می‌کند و احساسات خواننده را بر می انگیزد. ما می‌دانیم که دفتر، برگهایش سفید است و کبوترها هم اکثریت پرهایشان سفید است، یک ارتباط بسیار منسجم و قوی بین این دو برقرار شده است. خود کبوتر هم مانند کودک نماد پاکی است.که چند نوع وجود دارد و شاعر در اینجا مدنظرش حیوانی آرام است و اگر شاعری بخواهد از احساسات پاک صحبت به میان آورد و بخواهد در آسمان (مذهبی) به اوج برسد از واژه کبوتر بسیار استفاده می‌کند.

در سطر سوم شاعر به زیبایی ضربه را وارد کرده‌است و می‌توان به نظرم دو برداشت متفاوت از آن کرد:  اول اینکه؛ می دانیم کودک عاشق دفتر نقاشی است و همه‌ی احساسات خود در آن به نمایش می‌گذارد و آرزوهای پاکش را روی دفتر می‌ریزد، پس با پر زدن دفتر همه آرزوهایش از دست می‌رود و از این رویداد خشنود نیست. این تصور یک قوه‌ی تخیل بالایی می خواهد و در کودکان این قوه فراوان است. برداشت دیگری که می‌توان کرد این است که نقاش تمام آرزوهایش را به گوش "آسمان" می رساند و از این حادثه "خشنود" است.

 

دکتر راثی‌پور

شعر کوتاهی است با تصویری زیبا که البته مایه‌هایی از سبک هندی در آن دیده می شود. عادت بدی که دارم این است که هر شعری را می خوانم و می پسندم کلمات را در ذهنم پس و پیش می‌کنم تا ببینم آیا این نحو کلمات بهتر ازآنی که هست هم می‌تواند باشد. من فکر می‌کنم این شعر می شد کوتاه‌تر از این هم بشود یعنی هم دفتر در سطر اول به قرینه‌ی سطر آخر حذف شود و هم کبوتر در سطر دوم:

کودکی طرح کبوتر زد

صفحه حال بال پیدا کرد

دفترش پر زد

امیدوارم سراینده شعر از دستکاری من ناراحت نشود.

 

ساحل مرجانی

«هنر مزرعه بلال نیست، که هرسال محصولش بهتر شود... از ستاره‌های آسمان هم یکی می‌شود کوکب درخشان، الباقی سوسو می‌زنند» -کمال الملک؛ علی حاتمی

این سه گانی نظیر ندارد. در فرم ومحتوا، بی همتاست. چه مزارع بلالی دیده‌ایم؛ همه در سودای خط و خال و چشم وابرو. تازه به تازه. یکی از یکی به. چقدر به آسمانها نگاه کرده‌ایم. چه سوسوها که دیده‌ایم. اما راه خردمندی، دانش محوری، رمز موفقیت، فلسفه‌ی زندگی و تلاش انسانی، راهکار ترقی و تعالی فردی واجتماعی و چگونه اندیشیدن و چگونه عمل کردن را تنها در این کوکب درخشان، در این سه‌گانی ممتاز و سرآمد و کار آمد  دیده ایم. این شعر را باید بر دروازه های شهر های ما، بر سر در مدارس ما بنویسندتا همگان بدانندکه اگر طالب عروج و ترقی هستند، نخست به پرواز بیندیشند، همچون کبوتر سفید فام پاکی و مهر.

 

صهبای بیدگلی

سه‌گانی زیبایی خواندم. با قافیه و ردیف 1و3. با وزنی که در هر گان از ارکان خویش فاکتور می‌گیرد(در هر گان یک فاعلاتن کم می‌شود).

به لحاظ تصویری و ترسیم واقعیت تناسب زیبایی در همه‌ی ارکان این سه‌گانی وجود دارد. معمولا بچه‌ها عاشق نقاشی هستند. خصوصا کشیدن پرنده. پرنده هایی که در تصورات زیبا و شیرین بچه ها پرواز می‌کنند.

در این سه گانی، شاعر با عنایت به این اصل بسیار زیبا به این تصور و ذهنیت، واقعیت و جان بخشیده است. حتما شما هم مثل بنده دیده‌اید وقتی دفتری را در مسیر باد قرار می‌دهیم چگونه آن را ورق می‌زند. همان تصویری که در این سه‌گانی آمده‌است. وقتی، همه‌ی این چشم اندازها را سنجاق کنید به صداقت بچه‌ها، دیدنی‌تر و شنیدنی‌تر می‌شود. اصلا بچه‌ها در خیالات خویش گمان می‌کنم ناشدنی نداشته باشند. باید برایشان هرآنچه می‌خواهند و می‌گویند، شدنی باشد.

با یک نگاه کلی به این سه‌گانی به نکته‌ی زیبای دیگری پی بردم و آن اینکه تمام کلمات این سه گانی بار مثبت دارد، زیباست و برای کودکان خوشایند است. نگاه کنید کلمه به کلمه‌ی آن را؛ بچه ها به همین راحتی به آرزوهایشان می‌رسند. با یک ورق کاغذ و یک مداد. ما بزرگترها هستیم که روز به روز عرصه‌ی پرواز را در خیال و در عمل به روی خودمان تنگ و تنگ‌تر می‌کنیم.

 

سلبی‌نازرستمی

شعر ساده، صمیمی به دوراز هر گونه پیچیدگی زبانی، و همچنین آکنده به امانات ادبی‌است؛ شعری عمیق و دقیق که وزن و آهنگ، حس سمفونی دلنشینی به آن بخشیده‌است. ونکته‌ای که باید یاد آوری کنم؛ وقتی هر بند این شعر را ‌خواندم یاد برخی اشعار وزین و زیبای زنده‌یاد سلمان هراتی افتادم. شعری است زیبا و تاثیر گذار از حیث استعاره، تلمیح و...

اما نمی دانم چرا این همه غلو و اغراق در نظریه‌ی خانم ساحل مرجانی وجود دارد؟ شاید برداشت بنده ازنظر ایشان اینگونه بوده‌است. برای تمجید از طرح این سه‌گانی آیا لازم بود ا...اکبر بگوییم؟ متحیر شدم از سرکار خانم مرجانی. توفیق وتایید شعر، از لحاظ محتوی هیچ دخلی به علم و دانش شاعر ندارد. بلکه هدف شاعر ارایه‌ی تصویر زیبایی از شهید بوده‌است که سلمان هراتی این کار را خیلی وقت پیش به تصویر کشانده و پروازش داده‌است. ودرباره‌ی عیار شعر؛ منظورایشان و دیگر سروران را از معیار و عیار ادبی نفهمیدم. نیز، با نظرات جناب راثی پور، موافقم!

 

کنعان محمدی

چقدر ناب و لذیذ است این سه‌گانی؛ کودکی در دفترش طرح کبوتر زد. برای آغاز بسیار زیباست و مخاطب را پی خود می‌کشد تا برسد به مصرع بعدی و ببیند چه اتفاقی برای کبوتر یا کودک قرار است رخ دهد. و اما می‌رسیم به؛ برگه ها بال کبوتر شد. می‌خوانیم و میخکوب می‌شویم وقتی می‌بینیم که نه برای کودک و نه برای کبوتر اتفاقی رخ نداده است، بلکه برگه ها سوژه شده اند. اما؛ دفترش پر زد...

این مصرع همان ناگهانگی است که باید در مصرع سوم هر سه‌گانی به ذهن مخاطب وارد شود و شاعر توانسته به خوبی این ناگهانگی را ایجاد کند، هر چند با آمدن واژه‌ی دفتر در مصرع اول، "دفتر"در مصرع آخر به‌گونه‌ای حشو محسوب می‌شود. و اگر واژه ی دفتر از مصرع اول حذف شود به زیبایی های این کار افزوده می‌شود.

 

حسن نصیری

سه‌گانی زیبای سرکار خانم دکتر دهقانی بسیار پر محتواست و در عین سادگی کلمات، که همگی نماد پاکی وبی آلایشی هستند، توانسته ذهن مخاطب را درگیر دنیای آسمانی کودکانه بکند. سکوت، احترام و لذت، عکس‌العمل من در برابر این سه‌گانی است.

 

رضا بیگی

من با نظر جناب بیدگلی خیلی موافقم. و فارغ از رعایت خوب و مناسب فن شاعرانگی در این سه‌گانی دنیای پاک کودکانه بخوبی به تصویر کشیده شده‌است. کودکان با دلهای پاکشان همه چیز را شدنی و خود را خالق می بینند. در دنیای پاکشان پرواز واقعیتی است انکار ناپذیر و این سروده ظاهراً نماد فوق العاده ملموسی از تخیلات کودکانه است.

در عمق این شعر به معنای ژرفتری هم می‌رسیم که واقعیتها، همیشه زاییده‌ی یک طرح و یک ایده هستند که تنها کافیست عشق و اطمینان چاشنی شان باشد و شاعر از پاکی اندیشه و ایمان کودکانه کمال بهره را برده و در این سه‌گانی بسیار موفق عمل کرده‌است. این سروده هم به‌لحاظ فنی و هم به‌لحاظ ظاهر و نهانش، بسیار عالیست. اما اینهمه اغراق و غلو از طرف ساحل مرجانی گرامی...؟

 

علی محیط

این سه گانی به نوعی نوستالژی خیلی از دهه‌ی شصتی‌هاست. نمادهایی از پاکی و زیبایی مثل کاغذ - دفتر و کبوتر و پرواز در اینجا جمع شده‌ و به زیبایی کنار هم نشسته‌اند تا یک سه‌گانی زیبا و دلنشین را به تصویر بکشند. حُسن این سه‌گانی این است که در حین خواندن در ذهن خواننده تصویر سازی هم می‌شود. هرچند کشف جدیدی نیست اما بیان و شیوایی خاص خود را دارد و ضرب‌آهنگی که در دل کار است هم زیبایی اش را دو چندان می‌کند.

 

مجتبی تونه‌ای

كار زيبايي است و به خاطر صميميت سيال و بار عاطفي آن، با مخاطب ارتباط برقرار مي كند. اين سروده، يك"نقاشي- شعر" است؛ با حس شيرين پرواز. برف شادي روي اين شعر نشسته و همه شعر را سفيد كرده‌است  (كبوتر، دفتر، برگه، بال). همسايگي نگاه متفاوت و انديشمندانه‌ي شاعر با آرزوهاي كودكان، ارجمند است.

 

29فروردین کنگره شعر فاطمی در قم

 

 

 

دیدار با شاعران آیینی در جوار بانوی مقدس قم س

نوخسروانی

گیسو پریشان میکنی در باد

تا عاشقت باشم

تا هرچه بادا باد!

تکرار چندین باره ی یک رباعی...


 

ای تیر ! کجا چنین شتابان؟...آرام!
قدری به کمان بگیر دندان...آرام!

ای تیر! به حرف حرمله گوش نکن!
...
برگرد...نرو تو را به قران...آرام!


پانوشت:دل من و محرم امسال و روضه ی علی اصغر ع...خدایا طاقت بده!

پانوشت 2:گفتگو و شعرخوانی من و همسرم"حمیدرضا نوری"  در بزرگداشت شهادت علی اصغر ع ،-شاید با حضور طفل سه ماهه ام اگر آرام بود-، در 20آبان 92   ساعت 10 و نیم شب در شبکه جام جم برنامه"اینجا ایران است"  بطور زنده اجرا خواهد شد...یا علی اصغر ع مددی



  خیر وسیع   .مدح حضرت زهرا س

 

 

پیچیده است  عطرِ نسیمی سرخ     در لابه لای زلفِ پریشانش

بانوی خانه ای که پر از نور است    هم جسم او مطهر و هم جانش

 

بانوی خانه ،همسرِ "مظلوم" است     بانوی خانه، مادرِ "عطشان" است

بانو اگرچه مهریه اش آب است    گرچه جهان مسخّر و حیرانش

 

با دستهای مادری اش، دستاس    میچرخد و کمال می یابد...نه!

  دستاس نه! ... تمامِ جهان آری!     چرخیده با عنایتِ دستانش

 

خیرِ وسیعِ هردو جهان، زهراست      قدّیسه ای به پایه ی پیغمبر

آیاتِ دهر، محوِ کراماتش        الطاف بحر ،قطره ی احسانش

 

هرچند قدرِ عهدِ عقیقش را      نشناختند قومِ نمک نشناس

حتّی که بدترین زنِ همسایه     بر سفره ی دعا شده مهمانش

 

زهرا شنیدنیست در این عالم      ناموسِ حق،نیامده در چشمی

حالا بسنج ضربه ی سیلی را       خشمِ خدا و صاعقه بارانش

 

با اینهمه ، مقابلِ ظلم آمد          در دامنش ،حسین، قیامت کرد

میراثِ پایداری و حق خواهی       در کربلاست  اوجِ نمایانش

 

زهرا یگانه بانوی اسلام است     او مادرِ تمامِ شقایق هاست

"زهرا فقط شبیهِ خودش زهراست"        نسلِ ائمّه، آینه دارانش

 


پانوشت1: روز شنبه"شهادت حضرت زهرا س" ،
از شبکه هشت سیما ساعت7و40 دقیقه صبح ،
صحبت و شعرخوانی خواهم داشت در برنامه "صبح و امید"

پانوشت2: "آخرشخص مفرد"  شامل150رباعی ، را از انتشارات سوره مهر تهیه فرماییید
-سال انتشار :1389


 

 

 

شام خرابه-غزل مثنوی

پست قبلی را به سرعت گذشتم وتا به غزل مثنوی برای حضرت رقیه برسم

یا حسین ع

از سر نوشت:غزلم را برای امام محمد باقر"برگزیده سوگواره ادبی دانشجویان دانشگاه تهران"

 در مجله فیروزه در اینجا بخوانید

و غزلم را برای امام زمان  در سایت هنردز  در  اینجا  بخوانید


و غزل مثنوی:


شبیهِ هرچه که عاشق،سَرَت جدا شده است

تمامِ هستیِ  پهناورت جدا شده است

 

غزل چگونه بگویم ز قطعه های تنت؟!

که بیت بیت ِ تو از پیکــرت جدا شده است

 

چه سرگذشتِ غریبی گذشت از سَرِ تو!

چگونه تاخت که سرتا سرت جدا شده است؟!

 

کبوتران حرم، بال و پر نمی خواهند

که از حریمِ تو  بال و پرت  جدا شده است

 

فدای قامت انگشتِ تو  که رفت از دست

به این بهانه که انگشترت جدا شده است

 

طلوع کرده سَرَت...کاروان به دنبالش

میانِ راه ولی دخترت جدا شده است

.

.

.

که نیست در تنِ او جان،که بی امان بدَوَد

چگونه از پیِ این سَر،دوان دوان بدود؟

 

نشسته داغِ تو بر قلبِ پاره پاره ی او

شده کبود دراین آسمان ستاره ی او


نفس زنان شَبَهی بی حیا رسید از راه

 که تازیانه بدستش گرفته و ناگاه

 

به ضرب میزند آن را به پهلویش که بیا

کِشیده است کمان دار،گیسویش که بیا!

 

دوباره خاطره ی کوچه تازه شد در دشت

 خمیده قامت و بی جان به کاروان برگشت

.

.

.

رسیده اند به شام و خرابه منزلشان

سَری به دامن و سِرّی نهفته در دلشان

 

وصالِ دختر  و بابا رسیده است امشب

به غیرِ اشک،چه کَس حل نموده مشکلشان؟

 

*"نماز شامِ غریبان..."که گفته اند،اینجاست!

وضو ،ز خونِ سَر و قبله بود مایلشان

 

**میانِ عاشق و معشوق،جانِ دختر بود

که ذرّه ذرّه به پایان رسید حائلشان

 

***هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست

در این سکوت که پیچید دورِ محملشان

.

.

.

وزیده است صدایی...شبیهِ لالایی ست

بغل گرفته پدر را ! عجیب باباییست

 

به روی پای کبودش،نشسته خوابیده

شبیهِ مادرِ پهلو شکسته خوابیده

 

خرابه ساکت و آرام،اشک میریزد

شکسته بغض و سرانجام اشک میریزد

 

رسیده است سحرگاه ِ شستنِ بدنش

رسیده است سحر...یا شبِ کبودِ تنش؟!

 

خمیده تر شده زینب در این سحر انگار

خرابه از غمِ او شد خرابتر انگار

_____________________________

*اشاره به بیت حافظ:نماز شام غریبان چو گریه آغازم...به مویه های غریبانه گریه پردازم

**اشاره به بیت حافظ:میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست...تو خو حجاب خودی حافظ از میان برخیز

***اشاره به بیت حافظ:هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست...نه هرکه سر بتراشد قلندری داند

پانوشت۱:گزارش دومین سالگرد سایت شاعران پارسی زبان را دراینجا  بخوانید

پانوشت۲:برگزیدگان نخستین کنگره شعر آیینی شفق را در  اینجا  بخوانید

دست در زلف ضریح

امشب سر و کارم به شما افتاده ست

دل،معتکفِ مسجدِ گوهرشاد است

بر سَر زده است عمری از عشقِ شما،

دستی که به زلفِ پنجره فولاد است


پانوشت1:اسامی برگزیدگان تابستانی جایزه ادبی طهران را دراینجا ببینید

پانوشت2:اشعار و عکسهای مراسم شب شعر علوی را دراینجا ،  اینجا  و  اینجا  ببینید

قرص کامل گنبد

عمریست چون گنبد تو

من قرصِ کامل ندیدم

هِی خیره خیره به گنبد...

"انگار خوشگل ندیدم!"

 

گویی دو بالِ کبوتر

چون دستهایی سپید است

چون دست موسی که تابید

یک معجزه...یک پدیده ست

 

چشمانِ آیینه کاری

خیره به زلفِ ضریح است

تا بوسه میگیری از آن

از عطر گل میشوی مست

 

ابروی سقف گوهرشاد

تیری رها کرده امشب

من شاد از بوسه ی تیر...

"بوسه چه ها کرده امشب!"

.

.

.

آهو به آهو دویدم

صحن و سرایِ دلم را

پیچیده شد در همه جا

ذکرِ"اسیرم کن آقا!"


یادنوشت:از مشهد به تهران برگشتن اصلا کار ساده ای نیست!

پانوشت۱:نقد "آخر شخص مفرد" را در خبرگزاری فارس،در اینجا بخوانید

پانوشت۲:گفتگو با عارفه دهقانی در خبرگزاری فارس را در اینجا  یا اینجا بخوانید

پانوشت پانوشتها:البته در هردو  برخی اشکالات تایپی وجود دارد خصوصا در اشعار

5رباعی

لینک صدای شعرخوانی بنده در حضور مقام معظم رهبری در اینجا

مصاحبه ی سایت"زنان پرس" با بنده در  اینجا

البته ادامه صحبتهای رهبر بعد از رباعی هایم در این  فایل صوتی نیامده است و فقط بخش خواندن اشعار را آورده اند


طوفان بودیم,ساحلی رام شدیم

ما را خواندیّ و صاحبِ نام شدیم

چون زلف تو ،آشفته و  درهم بودیم

در سایه ی ابروانت آرام شدیم

***

در شادی و غم،صدایِ ما را  داری

بی واسطه،ردِّ پای ما را داری

گفتیم که بی هوایت آواره شویم!

گفتی همه جا هوای ما را داری

***

غم های زمانه ام که بی حَد باشد،

یا آب و هوای دل من بد باشد،

در تَق تَقِ این قطار ، حَل خواهد شد

وقتی حرکت به سمتِ مشهد باشد!

***
تا عکسِ دلارای تو در قاب افتاد

در قلبِ ستاره ها تب و تاب افتاد

از مهرِ تو، چشمِ آسمان روشن شد

از شوق،دهانِ ابرها آب افتاد

***
و رباعی آخر تقدیم به حضرت علی اصغر ع:


ای تیر کجا چنین شتابان؟...آرام

قدری به کمان بگیر دندان...آرام

ای تیر! به حرف حرمله گوش نکن

برگرد...نرو تورا به قرآن...آرام


پانوشت۱:شعر من برای مظلومین میانمار در خبرگزاری فارس در اینجا

وصال



    لبخند به چهره ام نشاندی ای تیغ                                     

خاک غمش از دلم تکاندی ای تیغ

با ضربت خود  به فرق سر,آه...چه زود

من را تو , به فاطمه رساندی ای تیغ


عکسی از شاعران خانم در جوار  رهبر در بیت رهبری:

دیدار جمعی از شعرای پیشکسوت و جوان و اهالی فرهنگ و ادب

شاعری که منتهی الیه راست تصویر است  اینجانب میباشد!


معرفی وبلاگ جدید :

http://www.velayate1390.blogfa.com

"سید خراسانی"در راستای  حمایت از ولایت به روز شد.